من براي کاري مجبور شدم برم رشت اونجا خونـه يکي از دوستاي بابام بـه نام علي آقا مستقر شدم زمستون بود و علي آقا و خانمش معلم بودن و ميرفتن سر کارآنـها يک بـه نام نرگس داشتن کـه پشت کنکور مونده بود. بهترین عکسهای خالی کردن منی انجمن و صبحها اون تمام کار خونـه را انجام ميداد و تا مادر پدرش بيان تو خون تنـها بود. بهترین عکسهای خالی کردن منی انجمن من صبحها ميرفتم دنبال کارام و همزمان با علي آقا و خانومش ميومدم که تا اينکه يه روز من ساعت ده کارم تموم شد برگشتم خونـه طبق معمول درون حياط باز بود. من ياالله گفتم و وارد خونـه شدم ديدم نرگس نيست اما صداي آب مياد من هم گفتم اگر برم دم حموم بگم من برگشتم ميترسه!
بهتره همينجا بشينم که تا از حموم آمد منو ببينـه من جايي بودم کـه در حموم را ميديم چند دقيقهاي گذشت نرگس درون حمومو باز کرد منو ديد گفت آقا مـهدي ببخشيد ميشـه برين تو آشپزخونـه که تا من با حوله برم تو اتاقم من هم گفتم چشم رفتم تو آشپزخونـه يهو صداي جيغ اومد من دويدم طرف صدا نرگس رو سراميکاي خونشون سر خورده و افتاده زمين من رفتم طرفش و بلندش کردم خوشبختانـه طوريش نشده بود و فقط ترسيده بود اما اصلا حواسش نبود کـه ه من کمکش کردم بردمش تو اطاقش حولشو درست کردم و روي تخت خوابوندمش و رفتم براش آب قند بيارم همش پيش خودم هيکل توپولي و سفيد نرگس و پيش خودم تجسم ميکردم اب قند و درست کردم بردم تو اطاق ديدم بـه خودش اومده و داره خودشو جمع و جور ميکنـه و نشسته و ميگه آقا مـهدي ببخشيد من هم گفتم خواهش ميکنم وظيفس!
ازش پرسيدم جاييتون درد نميکنـه گفتش يه ذره پشتم من آب قند رو دادم بخوره و کنارش نشستم و به عنوان معاینـه از رو حوله بـه کمرش دست ميزدم که تا اينکه کمکم با حالت مالش شروع کردم پشت نرگسو ماليدن اون هيچي نمي گفت من هم داشتم پشتشو ميماليدم يهو ديدم زل زده بـه چشمام و داره منو نگاه ميکنـه من هم از خدا خواسته بهش گفتم ميخواي پشتتو بهتر بمالم بخواب اون جوري بهره اون گفت نـه مرسي اما من گفتم اين جوري دردش کم ميشـه اون دراز کشيد و من با ماليدن کمرش کمکم خودم رو روی بدنش کشيدم و کنارش دراز کشيدم و بغلش کردم اون هم منو بغل کرد من هم دستمو بردم رو سينـه هاش و سينـهاي سفيدشو ماليدن کلي ماليدمش و سينـه هاشو خوردم رفتم پايينتر و باش بازي اون رو فضا بود             !
کسشم تميز بود و خيس اما حسابي داشتم حال مـیکردم و کليبازي و ماليدن کلي سر حال شده بودم که تا اينکه دستشو کرد تو م و با کيرم بازي منم لباسامو درون اوردم و بدون معطلي کير و گذاشتم درون کونشو فشار دادم تو تازه فهميدم نرگس خانوم بله                  !
چون کير من بـه راحتي واردخانوم شد و هيچ آخ و اوخي هم نکرد
من هم تند تند تلنبه ميزدم که تا اينکه آبم اومد و ريختم رو سينـه و شکم نرگس من کلي حال کرده بودم. و از انوقت بـه بعد همش ميگفتم من ميخوام برم رشت اما جور نمي شد همين چند روز پيش فهميدم ازدواج کرده!
خوش بحال شوهرش هم از باهاش حال ميکنـه هم از کون

: بهترین عکسهای خالی کردن منی انجمن ، بهترین عکسهای خالی کردن منی انجمن




[عکس,کس,داغ,ی,,خفن,زن ی, ی,ایران ... بهترین عکسهای خالی کردن منی انجمن]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 21 Jul 2018 17:48:00 +0000